پوچ!
حوالی بیهودگی ، طرف های هیچکس
پرسه هایم را می شمارم.
و دستانم
که مدام فقدان حضور مرا ضجه می زنند.
*به خودم عجیب بدهکارم ؛ یه زمستون یه بهار یه تابستون یه پاییز !