ـــــــــــــــــــــــــــــــ

 

سلام

انسان همواره در مسیر تجربه نمودن است . در این مسیر ذوب می شود . گدازه می شود . می سوزد ....

چقدر دیر شده .... چه شبهایی پر حسرتی !!!!!!!!!  خیلی وقته که برگشتم و نیستی !!!!!!!  روزها و ساعتها و نامه ها و حرفها و ........... همه و همه  سال میشود که در من روزی هزار بار زنده میشود . کسی میگفت در آن دیار دیگر کاش بودن و هستی تو به نیستی من گره بخورد .... و سهمی از تو از آن من !!!! سهمی که آگاهانه بدانم نزد من است ......

 

بدرووووودددد .........

 

 

 

سلام....

این را برای تو مینویسم .... تویی که آنچنان در منی که حس ات را حس میکنم . سال میشود که عکسی که بعد از ساعتها در نت یافتم و در کیفم مانده است و حسرتی در قلبم هر روز شعله میکشد ... نه برای داشتن تو .... که من تو را همیشه دارم  ، که برای آن 3 روز که من وجود تو را زندگی کردم . اگر میشنوی که ایمان بیاور دلم برایت تنگ شده .... و هرگز برنگرد و هرگز برنگرد !!!!!!!!!!!!

بانگ رحیل است .... دارم کوله بار میبندم تا از این دیار درد بروم .... مرا حلال کن که گاه و بیگاه داغت را تازه کردم .کامنت ها هم سانسور می شوند . ببخش که ساسنسورت کردم تا یادم برود و نرفت !!!!!!!!!!

ای آشنا ترین آشنا ........... خوشبخت شو ....آنقدر که درد در من ذوب شود و هر روز یاد تو و دیدن تو مرا به گریه نندازد ....

و چه حقیقت تلخیست که میگویی ، این آدمکهای عاجز .... از دور دوست داشتنی اند .....

تا همیشه در من خواهی ماند .....

تا ابد !!!!!!!!!!!!

 

 

 

 

...

دیریست که دلدار پیامی نفرستاد

 

در منزل ما نور امیدی نفرستاد

 

عمریست که ماخانه خراب رخ اوییم

 

لیک از گل رویش نشانی نفرستاد

 

ما مست می و ساقی و لعل لب اوییم

 

لیک در میکده جامی و سلامی نفرستاد

 

ما حلقه به گوشان در خانه ی اوییم

 

لیک آن پادشه عشق یک گوشه چشمی نفرستاد