.... هنوز آری !!!!!

 

... سرد است ، سکوت ، و تنهایی .....

چشمانی که به سیاهی شب و انتظار خیره مانده است ....

خسته ام کرده است این گریز .... و پوزخند هایی که در من مرا تکذیب می کند ....

" من اینجا بس دلم تنگ است و هر سازی که می سازم بد آهنگ است "

سر در گم و گیج ، منگ و مبهوت ، روز و شب را گم کرده ام انگار !!!!

نمی دانم فراموش کرده بودم یا به روی خودم نمی آوردم ؟؟؟  چند روز است باز منگم . یادش می کنم . لحظه به لحظه . قدم به قدم !!!!!  حالی به حالی می شوم .....

انسانها چقدر عجیبند . حاضر می شوم همه حیاتم را به نگاهی ببخشم که انگار حقیقت ندارد و من را دیوانه میکند .

دل می دهم گاهی ... کاش بازگردد . کاش خبری از او رسد . کاش لحظه ای ، ثانیه ای ، جایی ....

"  ببینم آن دو چشم گرم و زیبا را ... "

 

 

ملینا

 

 

 

نظرات 8 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 12 دی 1387 ساعت 21:04

دل می دهم گاهی ... کاش بازگردد . کاش خبری از او رسد . کاش لحظه ای ، ثانیه ای ، جایی ....

" ببینم آن دو چشم گرم و زیبا را ... "
این چند روزه عجیب تو این حال و احوالم، عجیب

سمیرا جمعه 13 دی 1387 ساعت 12:57 http://www.mohreyesookhte.blogfa.com

اخ گفتی گاهی وقتها اینطور میشود...مثل بیماری های فصلی یا سر درد های دوره ای میماند...چند وقت یک بار عود میکند...و چنان تو را درگیر میکند که تمامی ساز ها بد اهنگ میشود...
دل میدهی به رفته ای که خیال بازگشت ندارد گویی...
که اگر نداشت هیچگاه نمیرفت...بد هی میگویند بی خیال دلت نگیرد...مگر میشود...؟؟٬٬

امید جمعه 13 دی 1387 ساعت 13:25 http://mardemordad.blogfa.com

صورت را که فراموش کنی
قلب و غرور ت را
پس گرفته ای .

لاله جمعه 13 دی 1387 ساعت 16:14 http://wildtulip.blogfa.com

خسته‌ام کرده‌است این گریز... و پوزخندهایی که در من مرا تکذیب می‌کند...

سلام و سپاس ملینا جان.

کامیار جمعه 13 دی 1387 ساعت 16:25 http://www.sartr1980.blogfa.com

چقدر دردهامان نزدیک است به هم......
آیا می شود؟

کلاغ سپید جمعه 13 دی 1387 ساعت 18:20

خب به نظرم رسیدیم به همون جلمه ای که یه روز توی نوشته هات خوندم... امیدارم اشتباه کرده باشم...
(تو هنوز داغی... متوجه نیستی)این جمبه رو توی یکی از پست هات خوندم که خودت هم میدونی کدومه... امیدوارم اشتباه کرده باشم و منظورت اون چیزی نباشه که فکر میکنم... چون اینطوری به عقلت شک میکنم... به همون چیزی که ازت انتظار داشتم...
و حالا برگردیم سر اصل مطلب... مطمئن باش جواب اون چیزایی که برام نوشتی رو بهت میدم ... اما الان نه... میخوام یه مقدار روی نوشته هایی که خوندی و بعد جوابش رو بهم دادی بیشتر فکر کنی... و بفهمی چرا چیزی نوشتم ...
بهت سر میزنم...

آقای ابر جمعه 13 دی 1387 ساعت 19:59 http://raghsaraghs.blogfa.com

و هر سازی که می سازم بد آهنگ است "

محمد رضا شنبه 21 دی 1387 ساعت 10:57 http://defectorsat.blogsky.com

چه عزیز است دل غمگینی که اندوهش مانع از آن نمی شود که با دلهای شاد سرودی سراید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد