آزادی !!!!!!!!!!

 

سلام . انگار دنیا دور سرم می چرخه .... انگار همه جا تاریک و مه گرفتست و انگار باز تنهام ..... دارم همه چیزو تجربه میکنم . دارم با همه وجودم نفس میکشم . نمیدونم این حس مرگه یا زندگی ! نمیدونم هفته پیش چرا یه دفعه به سرم زد اونهمه قرصو بخورم . اینجا ایران است ! جایی که داغ آزادی برای همیشه بر دلها خواهد ماند . جایی که اگر خواستی ۱ ساعت روی صندلی پارکی بنشینی و بی حرکت فکر کنی ، باید کنایه های مشتی آدم احمق که تو رو به بی بند و باری متهم میکنند و روی شونه هات تحمل کنی . اینجا اگه دختر باشی تا ابد مسیر زندگیت متفاوت از آرزوهاته . اینجا نفس کشیدن سخته . نگاه کردن سخته . بودن سخته ....

مگه ما چی خواستیم ؟؟؟؟ خواستیم بخندیم ، خوش باشیم ، بگردیم ، ولگردی کنیم ، آخه ما جوونیم !!!!!!!!!!!

خواستیم تا آخر شب با دوستهامون بشینیم توی محل ... سر کوچه ها چرت و پرت بگیم ......بدون استرس افکار آلوده این شهر مریض !!!!!!!!!!!!

شاید اصلا تو ذهنم نباشه که تا الان چی نوشتم ولی هر چی نوشتم حرف دلم بوده ....

خدا انسان را آزاد آفریده و من هستم که پاسخگو هستم ! و میخواهم سالهای سال به این سنتهای بیهوده بی بند و بار باشم . و چه شرافتی بالاتر از این که من زندگیم را به آرزوهایم پیوند میزنم  و هر لحظه را آنطور که دلم میخواهد نفس میکشم .....

میخواهم همه آرزوهایم به واقعیت بپیوندد ..... میخواهم خودم را زندگی کنم .... تو را فراموش کردم .... همه را فراموش کردم و دیگر برای همه چیز دیر شده است ....

مگذارید برای لذت بردن از زندگی دیر شود !!!

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
نیما شنبه 15 تیر 1387 ساعت 20:49 http://0228city.blogsky.com/

سلام خانوم گل
چطوری ؟؟؟
ای بابا فکر کردی فقط دخترا این طوری هستن
تا حالا شده یکی از فامیلای دختره که فقط یه بار تصادفی باهاش بیرون رفتی (اونم چون آشنا بود و دعوت کرد) تو روت بد و بی راه بگه چون طرف که باهاش رفتی بیرون دختر بوده ؟
تا حالا شده بهت بگن بی بند و بار چون نمی تونی کارات رو برای پدر مادرت که درکت نمی کنن توضیح بدی ؟
تا حالا شده همه ازت توقع داشته باشن که نمره ی بیست بگیری در حالی که از درس حالت به هم می خوره ؟
خانومم اینا همه جا و برای همه کس هست اما باید ساخت.

من که به برای دیگران زندگی کردن عادت کردم

بابک.پ.25 یکشنبه 16 تیر 1387 ساعت 21:25 http://www.bishehsar.blogsky.com

سلام
حال خانم معترض چطور هست؟
شما ازادی،کسی هم جلوی شما را نمی گیرد ولی اگر شما از راه بهشت دور می شوید باید کسی باشد که شما را به راه راست هدایت کند. این بد است، ای بابا خواهر من شما چقدر ناشکرید.
شما ازادی که هر جور دوست دارید لباس بپوشید و حرف بزنید و بخورید و بنوشید و ...ولی فقط در خواب، ما نمی توانیم اجازه بدهیم که شما خدای ناکرده منحرف شوید.
آخیش تموم شد،این امر به معروف بود...
اما عرض من، اینه که با وجود همه ی اینا هم نباید منتظر بود شرایط بوجود بیاد تا ما توش لذت ببریم ،بلکه ما باید شرایط رو ایجاد کنیم،خودت می دونی دیگه!!!
انقدر هم حرص نخور عوضش بخند به همه چیز و همه کس ، گور بابای دنیا
شما یه بار به دنیا میای و یه بار می میری و یه بار فرصت زندگی داری و در ضمن آسمون هر جا که باشی همین رنگه فقط ...
بی خیال بخند به روی دنیا...
بای بای
در ضمن چه معنی می ده دختر تا پاسی از شب بیرون باشه، دختر باید تا آفتاب از تیغه ی دیوار پائین تر نرفت خونه باشه...:)
بای بای

پویا جمعه 21 تیر 1387 ساعت 13:27 http://eteraz.blogsky.com

این اوضاع خراب بدحوری داره دیوونم می کنه..از هر وقتی بیشتر احساس می کنم وقتشه که یه کاری بکنیم..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد