برای تارا ...

 

... شب که می گذرد تارا ... دردم از نرسیدن است .... شادیهایمان مرده است انگار ... یا کمی آن طرف تر تیر باران !!!!!!!!    آآآه تارا .... غرق در ابیات لذیذ فروغ شده ام ... تا خرخره ام سرشار از خواهش .... لبی نمیخواهم .... دستها را دوست تر دارم ..... 

 

 

ملینا ... 

 

 

نظرات 5 + ارسال نظر
لاله یکشنبه 17 آذر 1387 ساعت 12:53 http://wildtulip.blogfa.com

قشنگ بود دختر معترض...

کسی که مثل هیچکس نیست یکشنبه 17 آذر 1387 ساعت 13:17

ممنون عزیز دل

حامی یکشنبه 17 آذر 1387 ساعت 14:04 http://sookoot.blogsky.com

این که واسه تارا بود کسی نمیتونه نظر بده
ولی شعرش عالی بود

سیما یکشنبه 17 آذر 1387 ساعت 15:30 http://stripped.blogsky.com

چقدر خوشحالم که با این وب اشنا شدم ... این نوع نوشتن زیباست . به من هم سر بزن.

امید شنبه 23 آذر 1387 ساعت 10:42 http://mardemordad.blogfa.com

تا احساس برای هجوم اینهمه لذت هست شادی ها هنوز نمرده اند ...فروغ هم لبی نمی خواست .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد